شماره ای نه چندان زیاد و بازی

1- یادتون هست که ما یک قراری گذاشتیم که تا دو ماه نیاییم اینجا، آها خیلی هنوز سرار قرارمان هستیم!!! البته قرار های زیادی وجود داشت که در راستای به هم خوردن اونها ما این را هم به هم می زنیم. می خواسیتم امتحان جامع را تا همین دو هفته دیگر بدهیم، استاد محترم خیلی سرشان شلوغ است گزارش بنده را نمی خوانند پس تا یکی دو ماه،  ما سماق می مکیم. قرار بود برویم ایران برای عید آن هم که سه ماه عقب افتاد پس بی خیال هر چی قرار. خوش باشیم فعلا.

2- یک زمانی توی پست 15 آگوست یک چیزی نوشتیم که دو باره خیلی می طلبد بنویسیم. پس از خودمان نقل قول می کنیم:

«دوست داریم در اکثریت گوسفند گونه گم شویم و حالمان را ببریم. انرژی مان را هم برای حال بردن خود و دوستانمان مصرف کنیم تا برای روشن کردن افکار و آگاهی دادن به دوستان و پیدا کردن حقیقت و این صحبتها. چیزهایی هم که میخوانیم فقط برای لذت است و نه چیز دیگر. کاری می کنید حال بدهد پایه ایم. حال ندهد پایه نیستیم . هیچ تفاوت ایدئولوژیکی و استراتژیکی و این صحبتها هم باعث نمی شود دنبال خوشی زندگی نرویم . خیلی کار کرده ایم روی خودمان که هر کسی هر کاری کرد دیگر قضاوت نکنیم. شما هم جان خودت گیر نده به ما حوصله توجیه کردن خودمان را نداریم. ما اصلا بی خیال فکرمان شدیم، روشن و تاریک و بسته و بازش دیگر معنی نمی دهد.»

3- کم کم داریم از این وضعیت دانشجوی اینترنشنال در می آییم و اقامت می گیریم. حد اقلش این است هر وقت خواستیم از این خرابشده در برویم لازم نیست هزار تا فرم پر کنیم و جد و آباد و بند و بساطمان را گزارش کنیم به دولت کانادا.

4- نشسته ایم اینجا «مایک «یک پیچ برای این DMA پیدا کند ما بتوانیم تستمان را انجام دهیم. خوب داریم از وقتمان حداکثر استفاده را می کنیم دیگر !

5- پگاه دعوت به بازی ترانه کرده است اصولا این پگاه دختر بازی گوشی است . اما به قول مادر محترمه» سر سال و ماه نو » آدم دنبال خوشی و شادمانی است دیگر. دلمان برای شکوفه های سیب و آلبالوی فروردین یک ذره شده. شرمنده ما اینجا این شکوفه ها را تا سه ماهه دیگر نمی بینیم!!

6- حالا از بازی ترانه، راستش ما یک ترانه است که متنش را خیلی دوست داریم . یادمان می آید اولین بار اتاق اکرم و زهرا بودیم شنیدم. هنوز هم وقتی می شنویم ما را به همان حس و حال می برد تازه تازه است برایمان. و آن «نازنینم» از امیر آرام است. متنش را هم یک بار اینجا نوشتیم.

یک ترانه هم هست که به شدت برایمان سوال بر انگیز است و آن هم آهنگ «یه ذره عاشقم باش» از نوش آفرین (لطفا گوش کنید چون متن اهنگ را این لینک اشتباه گذاشته.) راستش صدا و آهنگهای نوش آفرین را خیلی دوست داریم اما این یکی خیلی سوال بر انگیز است . این بشر همش التماس می کند که طرف یک ذره عاشقش باشد حتی قد سر یک سوزن و این برود توی خانه اش به عنوان کنیزکی کار کند و او بشود مرد خانه اش. یعنی جنبش فمینیستی باید به شدت روی خانم نوش آفرین برای این ترانه اش کار کند!! نمی دانم اما ما این خواننده افغانی را خیلی دوست داریم.

7- جدیدا به شدت به خودمان شک کرده ایم که اجدادمان احتمالا افغانی بوده اند، راستش فیلم باد بادک باز را دیدیم . فیلم افغانی بود با زیر نویس انگلیسی اما توانستیم بدون توجه به زیر نویس حرفهایشان را بفهمیم . فیلم خیلی قشنگی بود حتی زیباتر از کتابش، در طول فیلم در حال گریه کردن بودیم. مخصوصا صحنه ای که آن مردک طالبانی ، پسرک را که قلاده به پا داشت و مثل عروسکی آرایش شده بود مجبور کرد برقصد ما در حال های های گریه کردن بودیم. خیلی رقت انگیز بود. یا وقتی در صحنه آخر امیر به پسرک(پسر دوستش حسن) گفت برای تو هزار بار (باد بادک می آورم) ما هق هق گریه می کردیم.

8 پاسخ to “شماره ای نه چندان زیاد و بازی”

  1. پگاه Says:

    ممنون که نوشتی ……
    من بازیگوشم(به قول خودتان آن هم از آن طنزهاست) ……..

  2. iVahid Says:

    در مورد بار احساس بادبادک‌باز موافقم و من هم در موردش نوشتم. اما این قضیه‌ی قلاده چیه؟ تا جایی که من می‌دونم اون ازین زیورآلاتیه که رقصندگان عربی به پا می‌بندن و این احمق‌ها چون رقص زن رو حروم می‌دونن به پای پسرک می‌بندن تا براشوت برقصه! 😦

  3. ماهی Says:

    آره ولی پابندش خیلی گنده بود مثل قلاده پا بود:(

  4. iVahid Says:

    ای بابا، بازم که سوءتفاهم شد! من سوالمو از شما همین‌جا پرسیده بودم! اون قضیه‌ی نقد من در وبلاگم به کس دیگه مربوط می‌شد! 🙂

  5. Herfei Says:

    Hi Mahi
    Please get off from evil’s donkey and come short!!! We all are friends
    I sent you email but you did not reply. I think you are thirsty for our blood. Believe me that our neck is thiner than hair!!! I am your servant
    Mahi, after our discussion the life has been like snake’s poison for me. Did not you find a wall shorter than mine? I hope you underestand me

  6. ماهی Says:

    حرفه ای عزیز توقع داشتی چه جوابی بدم.
    راستش حوصله ایمیلهای زنجیره ای رو ندارم. این مدت زیاد حرف زدیم. من که احساس می کنم از سهمیه حرف زدن یک سال هم بیشتر شده. نیاز به سکوت دارم. سکوت.
    نگران نباش . از دستت دلگیر هستم اما خوب میشه مطمئنم. ممنون که اینقدر به حرفم حساس بودی. همه اینها برای اینه که حرفهای تو هم برای من مهمه:)

  7. Kani Says:

    ماهی عزيز احساسات پاک و انسانی ات با ارزشه و قابل احترام. فقط يک ياد آوری دوستانه، واژه «افغانی» در واقع واحد پول کشور افغانستان است و کلمه» افغان» به معنی اهل افغانستان يا افغانستانی بودن است. هميشه شاد باشی

  8. Yaz Okulu Says:

    does anyone knows if there is any other information about this subject in other languages?

برای Kani پاسخی بگذارید لغو پاسخ